به نام خدایی که همه ی عالم از اوست
به ادامه مطلب مراجعه کنید
دلیل اصلی بر میگردد به انحراف حدود ۵ درجه ای مدار چرخش ماه به دور زمین نسبت به مدار چرخش زمین به دور خورشید. اگر این دو مدار کاملاً بر هم منطبق بودند، آنگاه ما در اول هر ماه قمری شاهد کسوف و در وسط ماه قمری شاهد خسوف بودیم.
ما چون خودمان روی زمین ساکن هستیم، نمی توانیم شاهد چگونگی وضعیت گردش زمین به دور خورشید باشیم. ما این حرکت زمین را به صورت حرکت ظاهری خورشید در میان ستارگان، روی خطی که به آن دایره البروج می گویند مشاهده میکنیم. به عبارت دیگر ما میبینیم مسیری که خورشید در میان ستارههای آسمان به صورت ظاهری میپیماید با مسیری که ماه بین ستارهها طی میکند همان انحراف ۵ درجهای را دارد. طبیعی است که این دو مدار در دو نقطه با یکدیگر برخورد میکنند که به آنها گرههای مداری میگویند.
از این رو در ابتدای ماه قمری مراکز سه کرهی زمین و ماه و خورشید در بیشتر اوقات روی یک خط قرار نمیگیرند، بلکه روی یک صفحه واقع میشوند و در این حالت معمولاً قرص ماه کمی بالاتر یا کمی پایینتر نسبت به قرص خورشید دیده میشود و از این رو خورشید گرفتگی یا کسوف اتفاق نمیافتد.
از طرف دیگر در وسط ماه قمری که زمین در میان خط واصل ماه و خورشید قرار میگیرد، باز هم معمولاً مراکز این سه کره روی یک خط واقع نمیشود و از این رو ماه از بالا یا پایین سایهی زمین در فضا عبور میکند و در این حالت نیز در بیشتر مواقع ماهگرفتگی یا خورشیدگرفتگی رخ نمیدهد.
حالا سوال اینجاست پس چه زمانی کسوف و خسوف رخ میدهد؟
گرههای مداری موقعیت ثابتی ندارند و به آرامی موقعیتشان به مرور زمان تغییر میکند. به طوری که در طی بازههای زمانی مشخصی این اتفاق رخ میدهد که مثلاً در ابتدای ماه قمری که ماه بین زمین و خورشید قرار میگیرد درمسیر حرکت مداری خود روی گره مداری واقع شده باشد و در این حالت مرکز هر سه کره تقریباً روی یک خط قرار بگیرد. در این حالت است که کسوف رخ میدهد. همینطور خسوف نیز وقتی رخ میدهد که ماه در میانهی ماه قمری در موقعیت یکی از گرهها قرار داشته باشد. یعنی در هنگام عبور از گره مداری تقریباً در وضعیت ماه کامل باشد. در این حالت است که ماه از درون نیمسایه یا سایهی زمین در فضا عبور میکند و یکی از سه نوع خسوف نیمسایهای، جزئی یا کلی رخ میدهد.
منبع:canot.ir